برای دخترم...
دخترم چقدر روز ها زود گذشت. یک سال پیش من در تدارک حضورت تو این دنیا بودم! و حالا در دارک اولین جشن حضورت!
چقدر زود بزرگ شدی... و من سرمست از حضور تو... چه روزهایی گذش!
من منتظر خندیدن تو دندانک تو ایستادن و قدم برداشتن تو...
هنوز هم که مینویسم در باورم نیست که تو یک ساله شدی!
دخترکم هر نگاهت هر خنده ی مستانه ی و هر دست نوازشگر تو آتش عشق محبتت در دلم را شعله ور تر میکند.
مهربانم چقدر بودنتبرایم لازم بود...
چقدر آمدنت برایم معجزه کرد...
و من چقدر با تو خوشم...
تو ترانه ی لحظه های زندگیم شدی.
آمدی و روح خسته و دل آزرده ی من با تو درمان شد.
طبیب آسمانی ام برایم تا هستم بمان.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی